جدول جو
جدول جو

معنی حسن نعمانی - جستجوی لغت در جدول جو

حسن نعمانی(حَ سَ نِ نُ)
ابن خطیربن ابی الحسن علی فارسی ملقب به ظهیرالدین و مکنی به ابوعلی. اهل نعمان است که شهری میان بغداد و واسط بوده است. وی حنفی بود و در 598 هجری قمری درگذشت. او راست: ’اختلاف الصحابه و التابعین’ و جز آن. (هدیه العارفین ج 1 ص 280)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عُ)
حسن بن علی بن سعید عمانی، مکنی به ابومحمد. وی مقری بود و پس از سال 500 ه. ق. ساکن مصر گشت. او راست: 1- المرشد. 2- الوقف و الابتداء. (از معجم المؤلفین از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 223)
ابن علی بن ابوعقیل محمد شیعی امامی. درگذشتۀ 167 هجری قمری او راست: کتاب ’الکروالفر’، ’التمسک بحبل الرسول’. (روضات ص 167 و 168) (هدیهالعارفین ج 1 ص 265)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ صَ)
ابن حسین بن قاسم بن محمد بن علی زیدی. درگذشتۀ 1114 هجری قمری او راست: حاشیه ای بر تذهیب در شرح تهذیب و پنج کتاب دیگر او در هدیهالعارفین (ج 1 ص 295) یاد شده است
ابن اسحاق بن مهدی بن احمد بن حسن بن قاسم بن محمد صنعانی زیدی (1093- 1110 هجری قمری). او راست: الفتح القوی. (هدیه العارفین ج 1 ص 297- 298)
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ مِ)
ابن رحال مغربی فقیه مالکی. قاضی مکناسه بود و در آنجا در 1140 هجری قمری درگذشت. او راست: ’الارفاق فی مسائل الاستحقاق’ و دو حاشیه که در هدیه العارفین ج 1 ص 298 یاد شده است
لغت نامه دهخدا
(حَ سَ نِ عَفْفا)
ابن عبدالله عثمانی مصری. او راست: ’تذکرهالانام به من تولی مصر فی الاسلام’ که در 965 هجری قمری نگاشته است. (هدیهالعارفین ج 1 ص 210) (کشف الظنون)
لغت نامه دهخدا